تنهایی تلفنی‌ست که زنگ می‌زند مدام ...

ساخت وبلاگ

تنهایی تلفنی‌ست که زنگ می‌زند مدام

صدای غریبه‌ای‌ست که سراغ دیگری را می‌گیرد از من!

یک‌شنبه‌ی سوت‌وکوری‌ست که آسمان ابری‌اش ذره‌ای آفتاب ندارد

حرف‌های بی‌ربطی‌ست که سر می‌برد حوصله‌ام را

 

تنهایی زل‌زدن از پشت شیشه‌ای‌ست که به شب می‌رسد

فکرکردن به خیابانی‌ست که آدمهایش قدم ‌زدن را دوست می‌دارند

آدمهایی که به خانه می‌روند و روی تخت می‌خوابند

 و چشم‌های‌شان را می‌بندند اما خواب نمی‌‌بینند

آدمهایی که گرمای اتاق را تاب نمی‌آورند و نیمه‌شب از خانه بیرون می‌زنند

 

تنهایی دل‌سپردن به کسی‌ست که دوستت نمی‌دارد

کسی که برای تو گل نمی‌خرد هیچ‌وقت

کسی که برایش مهم نیست روز را از پشت شیشه‌های اتاقت می‌بینی هر روز

 

تنهایی اضافه‌بودن‌ است در خانه‌ای که تلفن هیچ‌وقت با تو کار ندارد

خانه‌ای که تو را نمی‌شناسد انگار

خانه‌ای که برای تو در اتاق کوچکی خلاصه شده است

 

تنهایی خاطره‌ای‌ست که عذابت می‌دهد هر روز

خاطره‌ای که هجوم می‌آورد وقتی چشم‌ها را می‌بندی

 

تنهایی عقربه‌های ساعتی‌ست‌ که تکان نخورده‌اند وقتی چشم باز می‌کنی

تنهایی انتظار کشیدن توست

 وقتی تو نیستی , وقتی تو رفته‌ای از این خانه

وقتی تلفن زنگ می‌زند اما غریبه‌ای سراغ دیگری را می‌گیرد

وقتی در این شیشه‌ای که به شب می‌رسد خودت را می‌بینی هر شب

 

 دریتا کُمو   - ترجمه: محسن آزرم

تنهایی تلفنی‌ست که زنگ می‌زند مدام ......
ما را در سایت تنهایی تلفنی‌ست که زنگ می‌زند مدام ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : habibollahpur بازدید : 98 تاريخ : دوشنبه 2 مرداد 1396 ساعت: 20:52